Enough with the learned helplessness
یک ملغمه ای از انواع مهارت هایی که دوست دارم کسب کنم و فعالیت ها و کارهایی که قصد دارم تا انتهای تحصیلم انجام بدم توی ذهنم دارم که امیدوارم بتونم تا انتهای این ترم به یک لیست و نقشه راه مرتب و مدون با ددلاین هایی مشخص تبدیلش کنم و از تابستون امسال در مسیرش قدم بردارم. سال اول تحصیلم تقریبا رو به اتمامه و روی سال آخرم هم خیلی نمیتونم حساب باز کنم؛ این یعنی تنها دو سال وقت دارم.
تمام این سال تحصیلی من درگیر پیدا کردن خودم و وفق یافتن با مرحله ی جدید زندگی بودم؛ شاید نباید انقدر طول می کشید، اما اگر هزار بارهم به عقب برگردم برای سال اول کارشناسی هیچ برنامه ای جز جان سالم به در بردن (و کسب معدل قابل قبول) نمیریزم. یادگرفتن مقاله نویسی، مطالعه در مورد کریپتو کرنسی و حتی تقویت زبان انگلیسی همگی میتونن کمی بیشتر صبر کنن. تنها چیزی که تغییر میدادم، اعتماد نکردن به دانشگاه و سیستم آموزشی برای یادگیری برنامه نویسی و تلاش برای یادگیری پایتون از طریق منابع آنلاین و به صورت خودآموز می بود؛ کاری که بلاخره در یک نقطه ای پذیرفتم که به عهده منه و حالا دارم بعد از ماه ها مقاومت انجام میدم؛ دروغ چرا، راستش انتظار نداشتم در این مورد با این شدت و حدت از دانشگاه ناامید بشم.
یکی از کارهایی که مدنظرم هست تا پایان تحصیل انجام بدم ریاضی خوندنه؛ قصد دارم با مروری از مقدمات و مفاهیم ابتدایی شروع کنم و بعد، از حساب دیفرانسیل و انتگرال، ریاضیات گسسته، جبر خطی، آمار و احتمال، ترکیبیات و هندسه گذر کنم و شاید حتی به مرور سطحی ای از آنالیز مختلط، جبر انتزاعی و توپولوژی برسم.
ریاضی درسی بود که در طول 12 سال تحصیلم تاجایی که ممکن بود از زیر بارش در رفتم. همیشه باور داشتم که ریاضیم "خوب نیست"، حالا که به عقب نگاه می کنم، میتونم حدس بزنم که این باور از کجا نشات میگرفت... اما به هرحال، 15 سالم که بود یک دبیر خصوصی ریاضی داشتم که بعد از چند جلسه بهم گفت برخلاف اونچه که تصور می کنم، اتفاقا خیلی در ریاضی مستعدم و " ذهنم ریاضیاتی کار میکنه". من البته حرفش رو هیچ وقت باور نکردم؛ ترجیح دادم فکر کنم که فقط سعی داره مودب باشه یا بهم انگیزه بده. اما حالا بعد از 5 سال حس می کنم که کم کم بالاخره دارم اونچه که اون می دید رو می بینم.
ریاضی من به همون دلیل بد بود که خلبانیم یا کایاک سواریم یا زبان سانسکریتم بد بود؛ من فقط هیچ وقت بهش فرصت نداده بودم.
تصمیمم رو گرفتم. امسال سالیه که من نه فقط به ریاضی که به خودم هر روز یک فرصت دوباره میدم، نقشه راه سالهای باقی مانده از کارشناسی رو می کشم، کندن پوست لبم و جویدن ناخن هام و پرخوری عصبی رو ترک و احسان رو ملاقات می کنم.
میخواستم بدونم از لحاظ سطح مدرک معادل خود دانشگاه تهرانه یا اینکه فرق میکنه؟
و اینکه سطح تدریس استاداتون چجوریه. فکر کنم تو هم مثل من تجربی بودی و بعد رفتی کامپیوتر. توی یادگیری مشکلی نداشتی؟