12 بهمن 1400. از امتحانات و نمرات و پایان نیمه رسمی ترم 1 کارشناسی
حالم بهتره. امتحان انقلاب اسلامی ای هم که حتی یک کلمه براش نخونده بودم رو به لطف امداد های غیبی و قابلیت سرچ پی دی اف 9.5 شدم از 10. این قرار بود آخرین امتحانمون باشه و بعدش یک هفته تا شروع ترم جدید راحت و آسوده باشیم. منتهی استاد انقلاب خواب دیگه ای دیده بود.داستان از این قراره که ایشون معمولا امتحاناتشون رو در دو قسمت و به صورت کتبی و شفاهی ( ویدیو کال !) برگزار می کنند؛ ماهم اینو می دونستیم ولی خب از اونجایی که تا روز امتحان کتبی خبری از ایشون نشد و در خصوص نحوه برگزاری امتحان و روز و ساعتش حرفی زده نشد امیدوار بودیم از خیر ماجرا گذشته باشن و اون 10 نمره شفاهی رو به همه بدن. ولی خب حالا بعد از قریب به یک هفته سرو کله ایشون پیدا شده و قصد دارن امتحان شفاهی رو چهارشنبه شب برگزار کنن. خلاصه نشد از زیر بار این انقلاب اسلامی من فرار کنم و به نظر می رسه که حالا دیگه مجبورم بخونمش.
استاد اندیشه اسلامی نمرات رو وارد سیستم کردن و من پریروز دیدم که به من 17.5 دادن. انقدر پژمرده و ابری شدم که خدا میدونه...توی واتساپ بهشون پیام دادم و توضیح دادم که من سر کلاس همیشه حضور داشتم و واقعا خیلی فعال بودم. یه ارائه ای هم در خصوص یک موضوع خاص روزای آخر کلاس دادم که قرار بود امتحان میانترمم رو که 5 از 6 گرفته بودم رو جبران و جای اون یک نمره رو پر کنه. گفتم که فکر می کنم جا داشت کمی بیشتر از این باشه نمرم.
ایشون سین کرد ولی جواب نداد. امروز که دوباره وارد سیستم شدم که چک کنم ببینم نمره ی جدیدی آیا وارد شده یا نه دیدم که نمرم رو عوض کرده و بهم داده 18.5. خیلی خوشحالم الان .. واقعا خوشحالم. خودم به 18 هم راضی بودم چون نمره خودم 18 می شد . ولی نیم نمره هم بهم ارفاق کردن و دستشون درد نکنه.
جریان 20 شدنم توی درس کارگاه کامپیوتر هم جالبه.استاد این درس یه 2، 3 هفته ای دیر اومد سر کلاس. بعدم که اومد بچه هارو گروه بندی کرد و یه سری موضوع داد و قرار شد هر هفته یک گروه موضوع مربوطه رو ارائه کنه. و همین. حتی یک کلمه هم تدریس نکردن توی کلاس و توجهیشون هم این بود که خب کارگاه کامپیوتر باید حضوری می بود تا من شمارو ببرم توی کارگاه و از نزدیک با اجزای مختلف کامپیوتر آشناتون کنم. در ادامه وقتی که گفت به جاش امتحان پایانترم نخواهم گرفت ماهم راضی و خوشحال شدیم و گفتیم که خب چه بهتر. یک 20 مفت.
آخرین روز کلاس که سه شنبه بود ایشون سر کلاس گفتن که نمرات رو تا شنبه نهایی می کنن و اگه کسی مایله نمره ش رو بدونه شنبه به ایشون توی واتساپ پیام بده و بپرسه. شنبه شد و من پیام دادم و خیلی محترمانه گفتم که برای اطلاع از نمره کارگاه کامپیوترم مزاحم شدم. ایشون هم سلام کردن و گفتن 18 (!)
سعی کردم خونسردیم رو حفظ کنم. در پاسخ گفتم استاد، با کمال احترام ولی من در تمامی جلسات کلاس حضور داشتم و ارائه م هم کامل بود و برای آماده کردنش هم خیلی زحمت کشیدم و تا جایی که به یاد میارم شماهم بعد از اتمام ارائه تشویق کردین و گفتین که خیلی خوب بود. می تونم بپرسم اشکال دقیقا از کجا بود که باعث شد نمره کامل نگیرم ؟ ایشون پاسخ داد که والا اینطور چیزها یک مقدار سلیقه ایه... من تشخیص دادم که شما از 5 نمره ارائه 3 نمره ش رو دریافت می کنید. 18 هم نمره خیلی خوبیه توی دانشگاه تهران ! جواب دادم که بله حتما همینطوره .. ولی آیا فعالیت یا پروژه ای هست که من بتونم انجام بدم و نمره کامل رو بگیرم ؟ جواب دادن که دخترم برای نمره درس نخون. برای یادگیری تلاش کن !
در پاسخ گفتم:" هم برای نمره و هم برای یادگیری قطعا تلاش خواهم کرد. ولی حقیقتا استاد من قصد دارم بعد از اتمام تحصیلم مهاجرت کنم و به همین خاطر معدل برای من بسیار مسئله مهم و حیاتی ای هستش؛ اما اگر شما تشخیص دادین که 18 برای من کافی و عادلانه ست من با کمال میل می پذیرم. ممنونم از زمانی که در اختیارم گذاشتین."
و بله ! شد آنچه شد ! ((: جواب داد نمره رو به 20 تغییر دادم ولی اگر ترم های بعد با من کلاس داشتین سعی کنید در طول ترم بیشتر فعال باشید. منم بله چشم گویان صحنه رو ترک کردم. خلاصه من شنیده بودم که توی دانشگاه برای نمره باید دنبال استاد بدویی و قصه ببافی ها ! ولی همیشه فکر میکردم که خب آدم درسشو خوب بخونه دیگه لازم نیست به همچین خفتی تن بده. ولی نه ظاهرا از این خبرا نیست...
خلاصه که فعلا گوشه دفترم یادداشت کردم که قصه مهاجرت ظاهرا خوب جواب میده. هر چند که البته برای من آنچنان "قصه" هم نیست.
تی ای درس ریاضیات گسسته توی کانال تلگرام گسسته پیامی ارسال کرده مبنی بر اینکه :"برخی موارد مصداق بارز تقلب بوده است و اسم این افراد همراه با مستندات لازم به استاد درس اعلام شده است و مطابق با نظر ایشان اقدامات بعدی انجام می شود. موفق باشید "! خلاصه شوری به دل همه انداخته و اینجا منظورم از شور، شور و شوق نیست طبعا.
چقدر سر این درس و این استاد و تی ایش اذیت شدم من این ترم و هیچی هم یادنگرفتم. یادش بخیر اول ترم اومدم اینجا نوشتم که چقدر آدم با دیسیپلینی به نظر میاد و یه جدول داره و همه چیزو برنامه ریزی کرده و حتی برای امتحانات و کوییز ها و تکالیف با جزئیات باور نکردنی برنامه ریزی کرده و کانادا درس خونده و امریکا درس داده و فلان... چه میدونستم اینطوریه...
امیدوارم این داستان هم ختم به خیر بشه و دیگه هیچ وقت مجبور نباشم با این استاد درسی بردارم.
منم چند روز پیش داشتم نوشتههای اوایل ترمم رو میخوندم که در وصف استادام نوشته بودم. فحش بود که میدادم فقط الان :/