26 آبان 1400. خون در زمین فرو نرفت.
چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۴۰۰، ۰۶:۳۵ ب.ظ
دو روز پیش نگاهم به تقویم افتاد و فهمیدم که چرا تقریبا یک هفته ست که به شدت افت کردم...
خسته ، عصبی ،بی حوصله، پرخاشگر، زود جوش، مضطرب و حتی بددهن شدم.
یک جایی یک همچین روزی دو سال پیش زخمی به تنم نشست؛ اونقدر عمیق که ورای تمام ابعاد دارم حسش می کنم...
دیروز از خواب بیدار شدم و دیدم تمام بدنم اگزما زده...
کاش بگذره زودتر...
عنوان: " خون در زمین فرو نرفت. روی زمین پخش شد. از زیر هر سنگ جوشید و جوشید و به راه افتاد. هرکس آن را می دید می فهمید جایی بی گناهی را کشته اند..."
-سوگ سیاوش؛ شاهرخ مسکوب.
سلام
این زخم عمیقه؟
مربوط به اتفاقات ناگوار سال نود و هشته؟